سرباز انگلیسی فندق شکن کریسمس 10 سانتی
159,000 تومان
نوع محصول |
سرباز انگلیسی فندق شکن کریسمس |
---|---|
رنگ | تک رنگ عکس |
سایز | 10 سانت |
محتویات بسته | یک عدد سرباز فندق شکن |
جنس | چوبی وارداتی |
خلاصه توضیحات محصول
سرباز انگلیسی فندق شکن کریسمس
خرید سرباز فندق شکن کریسمس 10 سانت
وارداتی درجه یک جنس چوبی
دُقشِکَن (به روسی: Щелкунчик) (شْچِلکونچیک)
نام یک باله و یک سوییت اثر آهنگساز روس پیوتر ایلیچ چایکوفسکی است. بالهٔ فندقشکن هر ساله در ایام کریسمس در شهرهای بسیاری از اروپا و آمریکای شمالی اجرا میگردد.
فوق العاده باکیفیت
خرید تزیینات کریسمس
فندقشکن، داستانی تخیلی از وقایعی است که برای دختربچهای آلمانی به نام کلارا اتفاق میافتد. در برخی اجراها نام این دختر ماری است چراکه در اصل داستان هوفمان (فندقشکن و شاه موشها) نام دختر ماری و نام عروسک او کلارا است. این داستان در دو پرده اجرا میشود.
صحنه اول
در شب کریسمس، همهٔ خانواده دور هم جمع شدهاند تا درخت زیبای کریسمس را برای مهمانی تزئین کنند. پس از پایان تزئین درخت، بزرگترها بچهها را صدا میکنند، و بچهها با دیدن زیبایی درخت کریسمس حیرتزده میشوند.
مهمانی آغاز میشود و یک مارش[۲] نواخته میشود. کودکان از بزرگترها هدیه دریافت میکنند. ناگهان صدای زنگ ساعت دیواری بزرگ خانه، ساعت هشت را اعلام میکند و شخصیت مرموزی وارد خانه میشود. او دروسلمیر (Drosselmeyer) شعبده باز و پدرخواندهٔ کلارا است. او همچنین یک اسباب بازی ساز قهار است که و برای بچهها اسباب بازیهای گوناگونی آوردهاست، از جمله چند عروسک انسان نما که با صدای موسیقی میرقصند. او سپس عروسکها را به کناری میگذارد. کلارا و برادرش فریتس از دیدن اینکه عروسکها به کناری گذاشته شدهاند ناراحت میشوند، ولی دروسلمیر هدیهٔ دیگری هم برای آنها دارد: یک قندق شکن چوبی خراطی شده به شکل یک مرد کوچک. بقیهٔ بچهها اهمیتی به فندقشکن نمیدهند، ولی کلارا آن را بسیار دوست دارد؛ ولی فریتس در حین بازی آن را میشکند و کلارا را بسیار ناراحت میکند.
پس از مهمانی، همه به خواب رفتهاند ولی کلارا به سالن بازمیگردد تا دوباره فندقشکنش را ببیند. هنگامی که او به اسباب بازی نزدیک میشود، ساعت دیواری زنگ نیمه شب را به صدا درمیآورد. ناگهان سالن پر از موش میشود و درخت کریسمس بزرگ و بزرگتر میشود. فندقشکن هم بزرگ میشود به اندازهٔ یک انسان واقعی در میآید. کلارا در میان یک نبرد بین سربازان نان زنجفیلی و موشها گیر افتادهاست. فندقشکن سربازان را رهبری میکند ولی در حین نبرد زخمی میشود. شاه موشها به فندقشکن حمله میکند ولی کلارا دمپایی اش را به سمت موش پرتاب میکند و فندقشکن را نجات میدهد.
صحنه دوم
موشها عقبنشینی میکنند و فندقشکن به شمایل شاهزادهٔ زیبایی در میآید. او کلارا را با خود به یک جنگل سرو پر از برف میبرد که در واقع سرزمین اوست.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.